دریافت حجم: 31.8 مگابایت توضیحات: کاری از گروه فریم افسران http://www.afsaran.ir/group/۲۱۹
امام خمینی(ره): آن
روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و
ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی
کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای
خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان
خویکاخنشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزندۀ کوخنشینی بیرون
بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ۰۱/۰۱/۱۳۶۲
حجت الاسلام علی خلیلی طلبه جوان و جانباز امربه معروف پس از تحمل درد و رنج ناشی از مجروحیت به شهادت رسید. 25
تیر ماه سال 1390 علی خلیلی طلبه 18 ساله در یکی از محلات شرق تهران در
حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به
واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه
گردن آسیب سختی دید. با این وجود تعدادی از مراکز اورژانس بیمارستانی از
پذیرش وی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستانهای خصوصی در ازای واریز
مبلغ 6 میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد. سرانجام علی خلیلی که به دلیل
شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما پزشکان امید زیادی به
مداوای وی نداشتند. خلیلی مدت زیادی تحت درمان قرار گرفت تا اینکه سرانجام
از بیمارستان مرخص شده و به خانه رفت ولی همچنان مشکلات عمدهای درسیستم
حرکتی و صحبت کردن وی وجود داشت. حجت الاسلام علی خلیلی در گمنامی پس
از مدتها تحمل درد و رنج در سوم فروردین سال 93 به شهادت رسید اما شنیده های خبرنگار ما حاکی از
آن است که بنیاد شهید و امور ایثارگران شهادت وی را احراز نکرده است و تا
این لحظه اجازه تدفین این شهید والا مقام را در قطعه شهدا صادر نکرده
است. علی خلیلی در تمام مدت جانبازی از
هیچ مسئولی نیز حمایتی نخواست ؛ وی صادقانه با خلوصی نیت راه شهدا را
ادامه داد و سرانجام در ایام فاطمیه با شهدا محشور شد.
جانباز شهید مسعود مددخانی ...
21 بهمن سال 1347 زمینی شد .... همین چند روز پیش هم آسمانی ... (16 فروردین 1393) .
اسمش در شناسنامه مسعود بود ، ولی خانواده بهروز صدایش می کردند ...
مسعود سال 74 با گروهی از دوستانش مأموریت داشت ... مأموریت از ستاد احیای
امر به معروف و نهی از منکر ... روی پاساژِ در حال ساختی، با قاچاقچی های
مواد مخدر درگیر شدند ... در اثر ضربه ای که با میله به او زدند ، از
ارتفاع 16 متری سقوط کرد ... کسانی که آن صحنه را دیدند ، می گقتند : مسعود
دیگر مُرد ! ... اما نه ... خدا می خواست علاوه بر توفیق شهادت توفیق
جانبازی را هم نصیبش کند ...حیف بود که مسعود به این زودی شهید شود ...
از آن روز شد جانباز ضایعات نخاعی ...
سال 78 با بانویی آسمانی ( بخوانید فرشته ، بخوانید پروانه ی بر گِرد شمع
....) ازدواج کرد ... هنوز چند ماهی از ازدواجشان نگذشته بود که برای دفاع
از انقلاب و اسلام ، در درگیری های خیابانی فتنه 78 ، دوباره جانباز شد ...
ضربه کار خودش را کرد ... پلاتین هایی که از مجروحیت قبلی در ستون فقراتش
جا خوش کرده بودند ، شکستند ...
تازه عروس اما ، به قدری عاشقش بود که این اتفاق هیچ تاثیری بر زندگی آسمانیشان نگذاشت ... روز به روز به هم وابسته تر می شدند ...
سال 88 هم ، برای دفاع از ولایت به میدان آمد ... و دوباره ضربه و دوباره ...
عشقش در این دنیا ، آقایش بود ... حضرت سید علی ... آلام خانه نشینی و از
صبح تا شب در بستر ماندن را ، عکس های آقا (که چقدر زیاد و زیبا بودند روی
دیوارهای خانه ) التیام می داد ... همیشه نگاهش به نگاه آقا بود ...
این اواخر دیگر به تمام معنا زمین گیر شده بود ... مخارج سنگین بیمارستان و
جای خالی حمایت های بنیاد شهید ، باعث شد خانه را بر بیمارستان ترجیح دهد
...
3 فروردین ، شرایط به قدری وخیم شد که دیگر نمی توانست در خانه بماند ...
با خانه وداع کرد ... خانه ای استیجاری که 38 سال مأوای او و خانواده اش
بود ...
به همسرش گفت : می روم و دیگر پایم را در این خانه نمی گذارم ... و رفت ... و پر کشید ....
تقدیم به گروه چند رسانه ای شفق
به پاس زحمات و فعالیت های ارزشمندشون در عرصه فرهنگ و میدان جنگ نرم.
منتظر ساخت مستند من روحانی هستم 2 می مانیم. جالب است که مدعیان زنجیره ای !! آزادی بیان! به یک باره قصد حمله به
مستندی را می کنند که حاصل کار عده ای از جوانان انقلابی این مرز و بوم است
که پر واضح است با توجه با ساخت این مستند در ماه های قبل هدفشان در شرایط
فعلی چیزی جز تغییر افکار عمومی از شرایط نامساعد فعلی و افزایش ملایم !!!
قیمت ها و .. به یک موضوع حاشیه ای نیست ... حالا اگر هم شده به بهانه زیر سوال بردن عده ای جوانان انقلابی !! چه اشکال دارد ؟!!!
جالب
تر اینکه مستند کاملا بر اساس واقعیات موجود و اسناد معتبر تدوین شده است و
حضرات مدعی آزادی بیان تحمل مرور و بازخوانی سوابق خود را نیز ندارند ! و جالب تر از همه اینکه مستند من روحانی هستم حقیقتا بیشتر بازگو کننده
سوابق انقلابی و مثبت آقای رئیس جمهور است که حمله رسانه های زنجیره ای به
آن نشان از این دارد که این نشریات عمدتا زرد حتی زحمت مشاهده مستند را هم
به خود نداده اند !!
روزی مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شد و از آن
حضرت پیرامون چگونگی ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها سؤال
کرد...امام صادق علیه السلام فرمود:
هنگامی که خدیجه با رسول خدا ازدواج کرد، زنان مکّه با او به مخالفت
برخاستند و خدیجه از این امر بسیار نگران و مضطرب بود... تا آنکه پس از
مدّتی ، حضرت زهراء سلام اللّه علیها را باردار شد.
و پس از گذشت اندک زمانی... جنین، مونس مادر خود شد
و از درون شکم با وی سخن می گفت و خدیجه این راز را پنهان می داشت
تا آنکه روزی حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله وارد منزل گردید و متوجه شد خدیجه با کسی سخن می گوید
فرمود: با چه کسی سخن می گفتی ؟
خدیجه پاسخ داد: با دختری که در شکم دارم، چرا که او انیس و مونس تنهایی من است.
حضرت رسول فرمود: ای خدیجه ! جبرئیل به من خبر داد که خداوند متعال از نسل
این دختر، پیشوایان دین را برگزیده است ، تا در روی زمین خلیفه او باشند و
برای جهانیان، حجّت.
پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانی رحم فرا رسید،
آن گاه خدیجه برای زنان قریش، پیغام فرستاد تا او را در زایمانش کمک
نمایند؛ لیکن آنان با طرح سخنانی تلخ و شماتت آمیز، از انجام این کار
اجتناب کردند.
خدیجه سخت دلتنگ شده و در غم و اندوه فرو رفته بود، که ناگاه چهار زن گندمگون و رشید وارد منزل شدند و گفتند:
ای خدیجه ! ما از جانب پروردگار، به یاری تو آمده ایم ، من ساره همسر
ابراهیم و مادر اسماعیل هستم و این آسیه، هم نشین تو در بهشت خواهد بود، و
آن دیگری مریم دختر عمران و مادر عیسی است و آن یکی هم ، کلثوم خواهر موسی.
و سپس آن چهار زن بهشتی در اطراف بستر خدیجه نشستند و او را کمک و یاری
نمودند تا این که ناگهان نور وجود فاطمه سلام اللّه علیها در حالی که پاک و
پاکیزه بود دیده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش ، تمام خانه های مکّه
را روشنائی بخشید.
پس از آن ، ده فرشته با در دست داشتن ظرف های بهشتی و آب کوثر وارد شدند و
نوزاد عزیز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفید و خوشبو پوشاندند.
در همین لحظه ، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به یگانگی خداوند و رسالت
پدرش ، حضرت محمّد و امامت شوهرش ، حضرت علیّ و یازده فرزندش داد و نام
مبارک تک تک آنان را بر زبان جاری ساخت...
سپس بر یکایک حاضران سلام کرد... و پس از آن، میهمانان تبریک و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی
در این اجلاس به منتقدان توافق ژنو انتقاد کرد و از دانشگاهیان خواست دراین
باره حرف بزنند.
او دراین باره گفت: من یک گله مطرح میکنم؛ البته نمیخواهم از دانشگاه
نقد کنم و شما باید خودتان نقد کنید ولی چرا دانشگاه خاموش است؟ چرا اساتید
خاموش هستند؟ ما در دانشگاه شهامت سقراط وار میخواهیم. از چه میترسیم؟
چرا وقتی یک کار بزرگ بینالمللی انجام میشود، نمیآیید حرف بزنید و صحبت
کنید و خصوصی برای رئیسجمهور نامه مینویسید؟
روحانی با اشاره به توافق ژنو گفت: همین توافق ژنو، اولین گشایش برای
دانشگاه و پول دانشجویان بود. چرا فقط یک عده معدود که از جای معدودی تغذیه
میشوند، صبحت میکنند؟ البته نمیگوییم آنها حرف نزنند ولی فقط چرا آنها
صحبت میکنند؟ چرا فقط یک عده کم سواد صحبت کنند و اساتید دانشمند و بزرگان
دانشگاه ما خصوصی حرف بزنند؟ چرا آنها به میدان نمیآیند؟ آینده تاریخ این
را به ما نمیبخشد.
رئیسجمهور گفت: ما رسالت سنگینی به دوش داریم. چرا وقتی ما یک قدم
برمیداریم، صهیونیستها شب و روز فریاد میزنند؟ چرا برخی از کشورها که از
لحاظ جغرافیایی همسایه و نزدیک ما هستند، همهجا داد میزنند؟ پس معلوم
است کار بزرگی شکل گرفته است. این اقدام از آثار دانشگاه است؛ چراکه کسانی
که در مذاکرات حرف میزنند و تصمیم میگیرند، تربیت شده دانشگاه هستند.